این غزل از کیه؟
کسی هست از دوستان ادبدوست و ادبدون، بدونه این غزل مال کیه؟
کنون که در چمن آمد، گل از عدم به وجود
بنفشه در قدم او نهاد سر به سجود
سزد که پیر خرابات جرم ما بخشد
به آب چشم صراحی و سوز سینهی عود
قلم به طالع میمون و بخت بد رفته است
اگر تو خشم کنی ای پسر و گر خشنود
نسیم باد صبا بوی یار من دارد
چو باد خواهم ازین پس به بوی او پیمود
غزلسرا شدم از دست عشق و دستزنان
بسوخت عشق تو ناموس و شرم و هر چم بود
به نقد خاک شدن کار عاشقان باشد
که راهبند شکستن خدایشان بنمود
ز نیک و بد نتوان رست تا خرد باقی است
که جامه از کف هشیار مشکل است ربود
کلمات کلیدی : شعر، شاعر، غزل